اگر بخواهيم ميتوانيم خوشبخت باشيم


عاشقانه

مطالب خواندني

سالها بود که به مسئله رشد و پيشرفت فردي علاقه مند شده بودم —تقريباً از دوران نوجواني. وقتي يازده سالم بود، خانواده ام به نيوزيلند مهاجرت کردند. اوايل همه چيز برايم خيلي سخت بود. ما نه تنها از خانواده و دوستانمان جدا شده بوديم، بلکه بايد با شرايط، محيط و فرهنگي بيگانه نيز کنار مي آمديم. دقيقاً يادم مي آيد که جز من فقط يک دانش آموز چيني ديگر در مدرسه مان بود. براي کنار آمدن با اين تغييرات، تصميم گرفتم کتابهايي درمورد رشد و پيشرفت شخصيت و ايجاد انگيزه مطالعه کنم. چيزي که طي اين دوران دشوار ياد گرفتم اين بود که، اگر خودمان بخواهيم و انتخاب کنيم، ميتوانيم خوشحال و خوشبخت زندگي خودتان امتحان کنيد. تصور کنيد يک ليمو در دست خود گرفته ايد. آيا مي توانيد پوست نرم اما با اين حال زبر آن را در دستانتان احساس کنيد؟ آيا حس سرما به دستانتان منتقل مي کند؟ کمي به شيارهاي ظريف روي آن دقت کنيد. ليمو را تا دم بينيتان بياوريد. آيا بوي تازگي آن را حس مي کنيد؟ يک چاقو را تصور کنيد که با آن ليمو را ميبريد. آيا مي توانيد دقيقاً حس کنيد که چطور اين کار انجام مي گيرد؟ آب آن را به دهانتان بچکانيد. آيا ترشي آن را در دور دهانتان حس مي کنيد؟ آب ليمو را به دور دهانتان بچرخانيد و بعد آن را قورت با اين حرف ها، آب دهانتان راه نيفتاد؟ مال من که راه افتاد! دليلش اين است مغز شما قادر نيست تفاوت بين خيال و واقعيت را تشخيص دهد. براي ذهن شما تصور اين ليمو، درست مثل اين بود که يک ليموي واقعي را در دستانتان گرفته ايد. و مسئله ي مهم اين است که آنچه مغزتان فکر مي کند، بدنتان به طور طبيعي به آن واکنش مي دهد. ذهن ما و جسم ما يک رابطه ي همزيستي باهم دارند. جسم ما ابزاري مکانيکي براي ذهن ماست که مواد مغذي مورد نياز ذهن را براي او تامين مي کند. جسم، ذهن را به هر کجا که بخواهد مي کشاند. با همه ي اين احوال، ما در ذهنمان وجود داريم. خودمان مي توانيم انتخاب کنيم که به چه چيز فکر کنيم، چه احساسي داشته باشيم و نسبت به مسائل اطرافمان چه واکنشي از خود نشان يک بچه روي درخت ممکن است با خود فکر کند، "هر اتفاقي هم که بيفتد، نبايد بيفتي!" مي دانيد چه رخ مي دهد؟ از درخت مي افتد و دستش مي شکند! چند بار تابه حال با خود فکر کرده ايد، "فردا يادت نره کليد با خودت ببري" و دقيقاً همان فردا فراموش مي کنيد که کليدهايتان را همراه خود ببريد. البته دليلي براي اين مسئله وجود دارد. اگر ما با خودمان مي گوييم که از روي درخت نيفت يا کليدهايت را فراموش نکن، در ضمير ناخودآگاهمان، اين همان چيزي است که دقيقاً به آن فکر مي کنيم. ما فقط به اين فکر مي کنيم که چه مي شود اگر از روي درخت بيفتيم يا کليدهايمان را فراموش کنيم. و اين آن چيزي است که به مغزمان فرمان مي دهيم که به آن فکر فلسفه اي که من شديداً به آن معتقدم، مثبت انديشي است. اگر يک نتيجه مثبت را در ذهنتان تصور کنيد، جسم و ذهن شما به طور طبيعي با هم تلاش مي کنند تا به آن نتيجه دست يابند. پس به جاي اينکه فکر کنيد اگر بيفتم زمين چه مي شود، به خود بگوييد، "اگر بپرم مي تونم اون شاخه رو بگيرم" يا به جاي اينکه بگوييد که اگر کليدهايتان را فراموش کنيد چه مي شود، بگوييد، "حتماً کليدهايم را مي برم چون گذاشتمشون توي کيفم." با اين طرز تفکر ما روي نتيجه ي مثبت کار متمرکز ميشويم. و زمانيکه بتوانيم کنترل افکارمان را به دست آوريم، روي نتيجه ي کارهايمان هم ميتوانيم تاثير اگر بخواهيم در سطح گسترده تر نگاه کنيم، مي بينيم که با کنترل افکارمان مي توانيم زندگيمان را تغيير دهيم. آدم هايي را مي شناسم که هميشه فقط مي نشينند و از زندگيشان شکايت مي کنند. "از شغلم متنفرم"، "چرا من اينقدر چاق و زشتم؟"، اگر در لاتري برنده مي شدم..."زنم با من بدرفتاري مي کند" و ....وقتي اين حرف ها را از دهان حتي نزديکانم مي شنوم، ناراحت و گهگاه عصباني مي اگر فقط بنشينيم و غر بزنيم که چقدر روزگار در حق ما بي انصافي کرده هيچ چيز درست نمي شود. اگر ناراحتيد، روي چيزي تمرکز کنيد که فکر مي کنيد خوشحالتان مي کند. به نتايج مثبت فکر کنيد. انتخاب با شماست. همه چيز فقط با يک فکر ساده شروع مي شود. اگر فکر مي کنيد اضافه وزن داريد، با خود فکر کنيد که چطور يک برنامه ي منظم ورزشي را آغاز کنيد. اگر از شغلتان ناراضي هستيد، ببينيد چطور مي توانيد مهارت هاي جديد به دست بياوريد و شغلتان را تغيير وقتي اتفاقات خوب براي ما مي افتد، ما خوشحال مي شويم و احساس خوشبختي مي کنيم. اما نبايد براي شادي و خوشحاليتان فقط روي اين اتفاقات خوب که خيلي هم نادر هستند تکيه کنيد. کنترل اوضاع را دستتان بگيريد. خودتان را در موقعيت هايي قرار دهيد که احتمال وقوع اتفاقات خوب برايتان بيشتر شود. براي اين منظور، اول بايد از خودتان بپرسيد که چه چيز خوشحالتان مي کند و براي رسيدن به آن چه بايد من به اين مسئله کاملاً اعتقاد دارم که افکار ما زندگي ما را تعيين مي کند، براي شما هم فکر کنم ارزش امتحان کردن را داشته باشد.  شما مي توانيد با طرز تفکرتان زندگيتان را تغيير دهيد. ذهن شما مي تواند بر واکنش هاي جسمتان تاثير بگذارد. اگر مثبت فکر کنيد و جوانب مثبت همه چيز را ببينيد، حتي اگر زندگيتان بر وفق مرادتان هم پيش نرود، اوضاع رفته رفته بهتر خواهد شد. حداقل آن اين است که خوشحال تر و بي دغدغه تر زندگي مي کنيد! به نظرتان اين بهتر نيست؟


نوشته شده در شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:اگر بخواهيم ميتوانيم خوشبخت باشيم,ساعت 1:11 توسط mmmmm| |


Power By: LoxBlog.Com